عسلکم
نهم شهریور رفتیم شام نرکوه با دایی عباس وزندایی زهره وبابایی ومامان جون باخودمون سوربردیم وسورپرگوخوردیم به به که خیلی چسبید امروزم یعنی دیروزمیشه الان خاله سحراینا اینجابودن باعلی کوچولوکلی بازی کردین باکفتری که بابایی واست اورده واسمش هم گذاشته پاقرمزی،گل پسرنازپسری صبح که ازخواب پامیشه میره با پاقرمزی سلام میکنه فداش شم یادستتوبلندمیکنی میگی ننام یعنی سلام یاسرتو کج میکنی وخلاصه کلاواسه خودت خوشی امروزم که بابایی واست یه ماشین باری گنده خریده بودکلی ذوق کردی وتاتونستی بازی کردی جیگری.راستی یادم رفت بگم امشب رفتیم پیش نی نی عمومهدی خیلی خیلی نازو کوچولوئه اسمش هم ریحانه خانمه من گذاشتمش روپام اصلاحسودی نکردی چون که خیلی پسرماهی هستی عزیزم ...
نویسنده :
مامان و بابا
2:00